سلام
این خانم کوچولو عضو جدید خانواده است.
یه روز خیلی خیلی اتفاقی وارد خانواده امون شدو با خودش هزار تا مشکل و اتفاقات جورواجور اورد و بعدش هم خیلی خیلی غیر منتظره تر شد یکی یه دونه ی خونه ( البته بعد از گلی جون ها )
2/5 سالشه و اسمش "جسیکا" س ولی ما به اختصار همون "جسی" صداش میکنیم
یه دختر خانم فوق العاده آروم، بازیگوش و کمی هم حرف گوش نکن به خصوص مواقعی که هیجان زده میشه دیگه نمیشه کنترلش کرد
رایطه اش با پرنده ام اصلا خوب نیست و دوستشون نداره. اولین بار که با گلی رودر روش کردم خودش رو مثل بچه های لوس پشت من قایم می کرد برعکس گلی که هی دور و کنارش میرفت و شیرین زبونی میکرد
برادر زاده هام دو تا جوجه رنگی داشتن که حسابی تپلی و سرحال و بازیگوش بودن. جسی خیلی با احتیاط باهاشون رفتار میکرد و سعی میکرد حتی الامکان فاصله رو باهاشون حفظ کنه و نزدیکشون نشه ولی در یک فرصت چشم ما رو دور دید و . . . فقط یه بال ازشون به یادگار جا گذاشت. هردو رو یه لقمه چپ کرد . . .
اینجا تمام حواسش به جوجه ها بود که یهو بهش نزدیک نشن
اینجا هم تنبل خان داشت بازی میکرد خسته شد. خودش رو کف زمین پهن کرد و خوابید . دختر لوس