نامه وارده :
جنگلهاي مريوان وسروآباد در اتش
ايرن- محمد سوزنچي: با حرکت به سمت مريوان انگار در قلمرو جنگلهاي بلوطي پا ميگذارم که هر کدام از آنها نشاني از تاريخ کهن و قديمي به ما ميدهد . جاده سنندج مريوان جاده اي در بين جنگلهاي بلوط است که امروزه به خاطر بعضي از مشکلات به صورت تکه تکه در آمده و نشاني از تراکم انبوه جنگل وجود ندارد.
از اوايل خرداد ماه امسال بود که اين اتفاق شوم با اولين منطقه به نام منطقه کوره موسوي مريوان و بعد روستاي ساوجي و بعد .... شروع شد که امروز از مرز 552 نظقه گذشته و فردا نميدانم چه ميشود.
تعجب ميکنم مگر قهر خدا چگونه است سال پيش تنها 180 مورد آتش سوزي که در حدود 10000هکتار توسط فعالان محيط زيست گزار شد ولي امسال 552 مورد در حدود 35000 هکتار از جنگلهاي مريوان و سروآباد در آتش سوخت البته بايستي گفت که اگر مردم عزم خود را براي مبارزه با اتش جزم نميکردند الان ما شاهد آماري بسيار بيشتر بوديم.
وقتي اولين گزارش در خصوص آتش سوزي يکي از مناطق به کميته بحران و اطفاي آتش با مديريت شريف باجور ميرسد او شروع به خبر کردن اعضاي انجيو سبز چيا ميکند بيشتر اعضا که در حدود 350 نفر ميباشند اعلام آمادگي ميکنند و با برنامه ريزي منسجم چند اکيپ را با تجهيزات اوليه آماده و توسط ماشين شخصي اعضا به منطقه آتش اعزام ميکند.
اين حرکت بي هيچ دست مزد و پاداشي مي باشد.
گستره آتش از 10 متر مربع تا 2000 هکتار متغيير است باور کردني نيست مردم جان خود را در دست ميگيرند و دلاورانه براي خاموش کردن آتش حرکت ميکنند. اين صحنه را خود با چشمانم ديدم که همه با هيجان و شور براي مبارزه با آتش راهي مي شدند و اينجاست که انسان به دليري و سلحشوري کردان ايران زمين ميرسد که تداعي مبارزات و دلاورمردي هاي آنان در تاريخ ايران است.
وقتي ميگوييم 552 مورد در عرض 5 ماه شوخي نميکنيم اين عدد بسيار بزرگ و ترس آور است اين مطلب را نيز بگويم که از حد طبيعي نيز خارج شده است. حتما ميخواهيد نظر کارشناسي را بشنويد ولي واقعا جواب درستي به اين مسئله داده نميشود! شايد شما جوابي بيابيد؟
وقتي من جسد سوخته لاکپشت و جوجه تيغي و موش صحرايي و .... ميديدم وقتي عقابي را ديدم که شاه بالش آتش گرفته بود هيچ حرفي براي گفتن نداشتم اي کاش شما نيز جاي من بوديد و به عقابي تيز پروازي که ديگر توانايي پرواز را نداشت نگاه ميکرديد و از عمق فاجعه خبردار ميشديد عقابي که نامش بيانگر تيز پروازي است نيز طعمه آتش شده بود.
ديگر نميدانم چه بگويم وقتي آتش سوزي هاي مکرر مريوان و سروآباد را ميبينم، وقتي اثرات آتش سوزي هاي سالهاي قبل را ميبينم، وقتي به بلند شدن دود از يکي از کوهستانهاي مريوان نگاه ميکنم، وقتي در هنگام برگشت 3 آتش سوزي را در کناره جاده ميبينم ... بغض آن چنان گلويم را ميفشارد و دلم ميخواهد آنقدر بلند فرياد بزنم که اي خدا باران را فروريز که ما ديگر نه براي رفع تشنگي بلکه براي نجات درختانت محتاج بارانيم.
منبع: iren.ir