InTheNameOfHorn
درود دوستان اینم فلاور بنده ست(عکسشو میذارم اون پایین ) . . . . . . . (البته قبل از این که رشد کنه و هد بزنه خریداری کرده بودم . زمونی که همه میگفتن آینده نداره و این حرفا . . . . .. ) بَد غلق از این لحاظ که : از دست هیچکس جز من غذا نمیگیره یه 25روزی ب علت بنایی نقاشی پیش من نبود سپرده بودم ب کسی . . ولی طرف میگفت هر کاری میکنم از دست من غذا نمیگیره برده بود مغازه بره فروش صاحب مغازه هم میگفت از دست ما هم غذا نمیخوره . یعنی طوری بود که غذا رو هم مینداختی رو آب کلی بازهم بهش لب نمیزد
روزی 4تومن کرایه ماشین میدادم فقط تا ب این غذا بدم . . . . ...........
...البته فک کنم در دادن غذا یکم زیاده روی کردم . چون روزی 1بار بیشتر نمیتونستم ببینمش و گاهی اوقات 2روز 1بار غذا زیاد میدادم بهش و میرفتم/ فقط هم تترا لوهان و میگوخشک میدادم آبش هم هفته ای 1بار سیفون میکردیم! خلاصه هر کاری کردیم نمرد تا خانواده از دستش راحتشنتا اینکه بلاخره امروز آوردمش خونه پیش خودم . با اینکه تانک ب نظرم کوچیک ـه براش ولی مجبورم دیگه الان غذا میخوره ملغ میزنه پرستیژ میگیره (عکس 3 ) و............یکم رنگ و رخش رفته البته
اسمش هم هست سرهنگ . تصاویر
:
کولن با ارتفاع کم حال میکنه:دی
....
.