سلام ادامه عکسا :
اینجا جوجوی دوم اومده مهمونی خونه ی ما .دوتا با هم دارن غذا می خورن .تقریبا 4 ماه:smile (204):
[IMG][IMG].ir/files/9ftjlsfu5tjgzxakeh8r.jpg[/IMG][/IMG]
این جوجوی اوله که داشتم نازش می کردم .عاشقه سر خاروندن بود:smile (22):
[IMG][IMG].ir/files/5tj7googyhut1t7q1lv6.jpg[/IMG][/IMG]
[IMG][IMG].ir/files/xp926qkkmdtmx71an9pk.jpg[/IMG][/IMG]
[IMG][IMG].ir/files/y55gnogp73d9tvr2j996.jpg[/IMG][/IMG]
[IMG][IMG].ir/files/ach9kxtrlrdjjlu66e4u.jpg[/IMG][/IMG]
[IMG][IMG].ir/files/rnmiel5nyz3zzpnenmh9.jpg[/IMG][/IMG]
اینجا دارم بوسش می کنم
[IMG][IMG].ir/files/7qo74768cgife7imtku1.jpg[/IMG][/IMG]
تا حالا به رنگ چشماش خوب نگاه نکرده بودم .چه چشمای نازی داره:smile (22):
[IMG][IMG].ir/files/nrmublb1dv0z66jyaomg.jpg[/IMG][/IMG]
[IMG][IMG].ir/files/xoc6yk0nylks0xy6iwzx.jpg[/IMG][/IMG]
این حرکت یعنی سرمو ناز کن
[IMG][IMG].ir/files/mwu65rbknrfnbvj0qqfc.jpg[/IMG][/IMG]
اینجا داره خیار می خوره:smile (11):
[IMG][IMG].ir/files/2bu8bbq7cn8s5kdiur5o.jpg[/IMG][/IMG]
[IMG][IMG].ir/files/8vz58x7jwdoc1xwi19tk.jpg[/IMG][/IMG]
اگه باز نشد www رو بردارید:smile (54):
سلام
تبریک میگم جوجه هاتون خیلی قسنگن مبارکه، خدا حفظشون کنه، چیزی میگن یا هنوز زوده برای حرف زدن.
سلام سپیده خانم.واقعا عالی بودن.خیلی وقت بود به ین تایپک سر نزده بودم.خیلی جوجه های نازی داشتین.1 سوال این عکس اخری که داره خیار میخوره در چه سنی بودش؟چون فکر کنم دیگه کاملا رشد کرده بود.ممنون
سلام .ادامه عکسا
دوتا جوجوها کنار هم :این عروسکا هم واسه وقتیه که بچه بودم الان دیگه عروسک بازی نمی کنم به خدا اونی که روی صندلی نشسته دومیه .
[IMG].ir/files/vke1hj9c86hdyuewxrt9.jpg[/IMG]
اینجا هم دارن می خوابن .خواب بعد از ظهرشونه
[IMG].ir/files/fe5rugsoyqkf06nti5tz.jpg[/IMG]
این عکس هم بعد از رفتنه جوجوی اوله .حالا دیگه این پیشه ما بود .قیافش مظلومه ولی به شدت شیطونه .صداشم اینقدر نازک بود. حرف نمیزدا ولی همین صداهای معمولی که از خودش در میاورد خیلی خیلی نازک بود .عاشق آینه .من اون موقع نمی دونستم آینه بده ولی آثار منفیه آینه رو به چشم دیدم .واسه همین بعد یه مدت که حسابی دیوونه شده بود روی آینه رو پوشوندم . اونم کافی بود یه بخش کوچیک پیدا کنه که خودشو ببینه مثل دیوونه ها میشد .اصلا هم قفسی نبود .باز صد رحمت به جوجوی اول که شبا میرفت تو قفس .این اصلا خوشش نمیومد .اینقدر سر و صدا می کرد که ما بیاریمش بیرون .تا میومد بیرون فوری می رفت زیر پتو همونجا می خوابید .اگه ما بیدار میموندیم و فیلم میدیدم تمام مدت تو بغل من می خوابید .یادش بخیر .دلم براش تنگ شده ولی نه مثله اولی .آخه این خیلی شیطون بود .اینجا دارم باهاش توپ بازی می کنم .
[IMG].ir/files/ir4i9vss9nspnfu1wq6x.jpg[/IMG]
[IMG].ir/files/f0znlvvyp8r7qv8lnrmf.jpg[/IMG]
[IMG].ir/files/laro6qgpq6z0oqmia45b.jpg[/IMG]
[IMG].ir/files/xrqlbrzgek5bulhs8wgx.jpg[/IMG]
[IMG].ir/files/v9wof6ebm4wc51o3d18d.jpg[/IMG]
[IMG].ir/files/fey4seoqsswu9gxwimyy.jpg[/IMG]
اینم آخرین عکس از طوطیه دومم :
[IMG].ir/files/y4auvonmv04m3i8u9kgr.jpg[/IMG]
تو پستای بعدی جوجوی سوم یعنی همین که الان پیشمه ، عکساشو با فیلمهای بازی کردنشو میذارم .
سلام سپیده عزیز
واقعا تبریک میگم.زندگی بسیار عالی و سبزی دارید
چقدر زیبا و مادرانه جوجه هارو بزرگ کردید
تبریک ...
خیلی پرنده ای زیبایی هستند سپیده عزیز
به هر حال منزل شما همیشه باید برای ورود کوچولوهای جدید هم جا داشته باشه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)