سلام دوستان عزیز
بعد از گم شدن نیکی ، هرهفته رفتم شمال به آن منطقه ، البته هفته پیش 4 روز آنجا بودم و تمام وسایل نیکی را هم برده بودم و گذاشتم روی دیوارتا بتواند از روی درخت ببیند ، ولی متاسفانه هیچ خبری ازش نشد ، خدا این چشم انتظاری را برای کسی نخواهد خیلی سخته .
حالت افسردگی گرفته ام و هرشب خواب بداز نیکی می بینم تا اینکه روز دوشنبه فهمیدم همسرم با کمک آقای آژیده یک جوجه کاسکو برام گرفته . توی مغازه آقای آژیده چند تا کاسکوی جیغ جیغو بود ولی یکی از همه ارومتر و ساکت تر بود اتفاقا آقا بابک هم اون را پیشنهاد داد .یک جوجه چشم طوسی حدود 1 ساله ، طفلکی فکر کنم توی شرایط بدی اسیر شده همه پرهاش کنده شده مخصوصا دمش (البته سر پرهای دمش مشکی است) فقط مسئله ای که هست سرش حالت تیک داره البته آقای آژیده گفتن بخاطر استرس شدید اینطوری شده و بهتر می شه دیشب خیلی بهتر بود و کمتر سرش را تکان می داد. ولی شب اول هر یک ساعت 10 تا 15 حرکت داشت .
نکته جالب اینجاست که قرار بود چند روز توی خانه باشه و بعد من نزدیکش بشم و رامش کنم ولی چون غذا نمی خورد دیروز با دست بهش غذا دادم و اون هم گرفت اولش انگور بعد استخوان مرغ و شب هم بهش بلال دادم . خودش نوکش را ارام می کشه روی دستم .خیلی ارام و ملوسه ، نمی دونم می تونه جای نیکی را پر کنه