آخی چه نازه خیلی بامزست معلومه خیلی هم شکموست تو عکس اول چیه تو دستش؟ پاستیل؟![]()
آخی چه نازه خیلی بامزست معلومه خیلی هم شکموست تو عکس اول چیه تو دستش؟ پاستیل؟![]()
نترس طوریش نمیشه،یه بار همستر من رفته بود تو چاه توالت هرچی گشتم نبود رفتم دستشویی دیدم یه چیزی داره دست و پا میزنه و میگه کمک دارم غرق میشم،منم دستکش دستم کردم و آوردمش بیرون و خوب شستمش،فقط تا چند روز بو میدادامشب یک اتفاق خیلی بدی واسه برفی افتاد.گذاشته بودمش تو توپ.بعد از 20 دقیقه هر چی گشتم دنبالش دیدم نیست.موقعی که بابام داشته می رفته بیرون در رو باز گذاشته بوده.برفی هم با توپ رفته بیرون جای پله ها.از 70 تا پله 5 طبقه قل خورده تا پایین.از پلا ها که رفتم پایین دیدم در توپ باز شدهخ.اونم بیرون توپ نشسته داره هاج و واج نگا میکنه!فکر کنم داشته بوده از ترس می مرده!وگر نه حتما می رفت تو خیابون!این قدر دلم واسش سوخت.کلی گریه کردم.شانس آوردم که نرفته بود تو کوچه!این قدر خاکی شده بود.به نظر شما ممکن بود تو توپ ضربه مغزی کنه؟الان حالش خوبه؟![]()
واااااااااااای!چه وحشتناک!چه طوری تا اون موقعی که شما بفهمی و برین دستکش بیاریدو دست کنین غرق نشده!
خیلی خوشکله
رنگ سفید واقعا عالیه واسه هر حیوونی
دیشب یک اتفاق جالب افتاد.همیشه هر وقت من به برفی غذا می دم نمی دونم چرا با همون غذایی که تو لپشه دلش می خواد بیاد بیرون!ولی من چون میدونم که اگه با غذای تو لپش ولش کنم تو اتاقم غذا ها رو تو اتق خالی میکنه.دیشب اتفاقی رفتم پشت تختمو نگاه کنم.دیدم بله!!!!یک خروار غذا اون پشت جمع شده!البته فقط غذاهای خشک!منو باش فکر میکردم که این غذاهایی که بهش میدادم رو همشو می خورده!حالا نکته ی جالب تر از این اینکه هر چی فکر کردم که این غذاها از کجا رفتند پشت تخت که خدا بدونه به نتیجه ای نرسیدم.آخه من هیچ وقت با لپ پر غذا بیرون ولش نمی کنم.اگه گفتین؟بعد از کمی اندیشه فهمیدم که آره ه ه ه ه.....چون من همیشه در قفس رو باز می ذارم که اگه خواست بره تو قفس اونم می رفته غذا هایی که تو ظرف و خونش بوده رو بر میداشته و می برده پشت تخت می ذاشته.آخه حیوون جون وقتی که تو قفسی غذا ها رو از پشت تخت چه جوری میخواستی بخوری؟بس که شیطونه عشقم.
اینم یک عکس هنری!!!!عشقهههههههههههههههه ه.
یک شب یک اتفاق بدی افتاد . برفی طبقه همکف خونش بود.من خود قفس بدون کف قفس یعنی فقط میله های دور قفس رو از کفش جا کردم.برفی هم سرشو از کف قفس بیرون کرد و خواست بره بیرون.من هم نمی دونستم که اون بین قفس و بیرونه.منم دور قفس رو گذاشتم رو کف قفس.اما چون برفی گردنش بیرون ققس بود.بین میله ها موند و داشت خفه میشد.البته من خیلی سریع متوجه شدم و از روش بر داشتم.خوشبختانه چیزیش نشد.
آخی چه عکس نازی![]()
به خیر گذشت.خیلی مراقبش باش . امیدوارم دیگه این اتفاقا پیش نیاد براش
![]()
اصلا حواستون به این بچه نیستاااا
تورو خدا یه کم حواستون باشه بسکه خوشگله هی چشم میخوره![]()
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
کپی برداری از مطالب اختصاصی انجمن پارسی پت با ذکر منبع و لینک مستقیم بلا مانع است.