پرندگان خانگی و مرغ مینای bahar 2kh

[sara_tokli]

و مینا که همیشه در حال فضولی هستش حتی تو دهان من.

خیلی بامزه است، پس کار مسواک هم انجام می ده این فسقلی برات گاهی شاید هم رشته دندان پزشکی خونده و بلده
منم دندونم درد گرفت....:D منم از این دکترا می خوام:smile (10):

[bahar 2kh]

مرسی عزیزم دکتر ما و شما نداره :71:

چون گاهی از دهنم هم بهش غذا میدم(به قول مامانم کثیف کاری) همش میاد دهنمو باز میکنه چک میکنه چیزی نمونده باشه :smile (138):

بدترین حالتم اینه که اول با نوکش تو بینیمو چک میکنه بعد همونو می کنه تو دهنم:smile (258):

[bahar 2kh]

فکر کنم میناها تو زندگیشون به جز خاروندن دغدغه دیگه ای ندارن

:smile (260):

[shaghayegh78]

مبارکتون باشه خیلی نازه خدا براتون حفظش کنه

[Ali-Bahal]

خیلی عکس های جالبی بود ، ممنون

اما حیفه که مرغ میناتون اسم نداشته باشه و ضمن اینکه میگید پسره مینا صداش کنید! به غرورش بر میخوره


ماشالله


موفق باشید

[bahar 2kh]

سلام. ممنون دوستان راستش در جواب شما علی عزیز خودم گاهی سیاوش صداش میکنم اما این اسم هنوز تو خونه رسما تایید نشده چون ما سر مانی (جوجه ملنگوم که مرد) خیلی حساس بودیم و قبل از اینکه حتی بریم بخریم کلی فکر کردیم راجب اسمش و خیلی حساس بودیم گفتیم زیاد سراین مینا حساس نشیم که اگه مرد (دور از جونش ) غصه نخوریم
الانم اگه میگیم مینا چون از اول گفتیم زیاد منتظریم حداقل یه مینا بگه که عمرا اگه بگه :smile (268):

[dr_shahrooz]

زیباس دوست من
هم مینای حال حاضرتون و هم جوجه ها و ملنگوی سابق
مطمئنم شما جوری از این پرنده حفاظت میکنی که خدای نکرده اتفاقی که واسه اون ملنگو افتاد واسه آقا مینا (!) نمیفته !
شهروز...

[bahar 2kh]

سلام به همه بعد مدتی اومدم با عکسای پسر پررو خان شیطون مینا ملقب به سیاوش

این پسری همونقدر که به حمام آب علاقه داره به حمام آفتاب هم علاقه داره منم اکثرا میبرمش حیاط 1-2 دقیقه آفتاب میگیره اما امروز آوردمش تو اتاقم از پشت پنجره یکم آفتاب گرفت خیلی باحال میشه لم میده گاهیم بالاشو باز میکنه ناززززز میشه:smile (127):

[bahar 2kh]

این عکسو هم دوس دارم

[bahar 2kh]

از چیزای جالب این سیاوش خان اینه که کاملا میدونه تو کدوم کابینت کشمش هست چون خیلی دوست داره تا میرم سراغ اون کابینت بیرون باشه بدو بدو میاد پیشم امروز کشمش هارو از اون کابینت برداشتم تا درو باز کردم مثل همیشه اومد اما دید جا تره بچه نیست همش این ور اونورو نگاه می کرد دنبال کشمشا
کلا انگار میدونه دیگه تو کابینت ها یا یخچال چیزای خوردنی هست با هوشه اما به قول مامانم تو حرف زدن خنگه بچمون