این آقا پسر پسر خونده ماست
الان داداش من شده و پسر دوردونه ی مامانم
ایشون پسر آقای مدیر بودن که یک سالی هست عضو خانواده ما شده و ما به فرزندی قبولش کردیم
یه چند وقتی هم پیش نفیسه مهمون بوده و حق مادری به گردنش داره نفیسه
خیلی لج بازهقهر هم می کنه اگه کاری که میخوادو براش انجام ندیم
با مامانم خیلی خوبه و کلا عشق همن
با منو بابام هم بد نیست اما اونقدر که مامانم و تحویل میگیره مارو نمی گیره
معمولا روی قفسشه اما اگه ما زمین بشینیم میاد قاطی جمع میشه
دشمن لپ تاپ منه و یه جورایی به خونش تشنه ستنمی دونم چرااااا!!!!!!!!
ببینه لپ تاپ دستمه دنبالم می کنه
تمام روی های صندلی هامونو خورده و آبکش کرده و یه شارژر و سیم سشوار هم ترکونده
اما ما دوسش داریم و اصلا خونمون بدون صدا و جیغ های دلنوازش نمی چسبه
![]()