ای وای ببخشید من نمیدونستم خیلی خیلی متاسف شدم
راستی...اینجا رو یه نگاه بندازید
http://www.parsipet.ir/thread12889.html
ای وای ببخشید من نمیدونستم خیلی خیلی متاسف شدم
راستی...اینجا رو یه نگاه بندازید
http://www.parsipet.ir/thread12889.html
راستش دوروز بعد از فوت ناگوار پسرم وقتی بی هدف تو خیابونا میچرخیدم تصمیم گرفتم برم تجریش با خرید کردن سرم گرم بشه وقتی ازمغازه
اومدم بیرون صدای مئو شنیدمدوتا پیشی بودن یکی راهراه تیره به نظر دو ماهه میومد سالم بود ویکی سفید یکدست کوچولوتر رویزمین بود
بلندش کردم چشماش بسته بود و عفونت داشت باانجمن تماس گرفتم گفتاالان دکترنداریم بردمش دانشکده اونجا دیگه پول نداشتم رزیدنت معاینه
کرد گفت دختره یکماهس دارو داد خوب شد بردمش دکتر سر کوچمون برای معاینه و واگذاری .دست آخر واکسن های سه گانه زده شد انگل زدایی
شد و قارچ پوستی هم که داشت معالجه شد ولی چون طبیعت اهلی نداشت مدام جیغ میزد وگاز های بد میگرفت
به یه خانومی که پیشیه خودش مسن بود ودر حال فوت بود با کمک دکتر واگذار شد.اسمشو گذاشته بودم پوپه
![]()
من دنبال گربه نژاد دار و اینا نیستم خیابونیها بیشتر به کمک احتیاج دارن کمک به اونا واجبه اتفاقا یه گربه دو ماه پیش تو انجمن بود اسمش مخمله
پسر خوبیه حدودا 3 ساله حیوونکی تو کرج تصادف کرده دستشو کامل قطع کردن توپول و خوشگله چشم بد ازش دور باشه دوسش دارم چندبار بردنش
به دلایل مختلف برگردوندنش هرکی میره انجمن میاد جلوش ولو میشه دلبری می کنه دو بار خواسته فرار کنه اونجا دلش می گیره دلم می خواست
نگهش میداشتم ولی هنوز خومو پیدا نکردم با بی حوصلگی و افسردگی بچه داری نمیشه کرد ولی هروقت یادش میوفتم یه نیشی به قلبم می خوره.
تا خودمو پیدا نکنم کس دیگه ای رو بد بخت نمیکنم
این صندلی نو بود به این روزدرآوردش!
ادامه دارد....
سلام دوست عزیز حیوانات خانگیه خیلی ها تو ی همین جا مرده وهمه ی ما هم متاسف شدیم اما بعد از این همه وقت بهتره به روحیتون برسیدبهتون پیشنهاد میکنم قسمت طوطی های خانگی nafiseh65رو یکبار از اول تا آخر بخونید یا حتی دوستای دیگه
ببینید همه براشون این چیزا پیش میاد
بابت اینم که میگید گربه های خیابونی بیشتر نیاز دارند باهاتون موافقم واز این بابات تحسینتون میکنم دوست عزیز
همیشه آدم مهربونی بودم وسعی داشتم تا جاییکه حوصلم اجازه میده به حیوونا کمک کنم ولی از موقعیکه لوسیو پیدا کردم وباهاش یه زندگی جدیدو شروع کردم دیدم اون آدم مهربون قدیمی در مقایسه با الان هیچه!
عاشق شده بودم و عشق بهترین استاده آدمه.برای سلامتی و طول عمرش دعا وسجده میکردم براش نذرمیکردم و دلم نمی خواست زودتر ازمن بمیره چشم راستمو ندرش کرده بودم.از کوری بدتر مگه داریم؟ولیعشق با آدم چه ها که نمی کنه.غذاش درجه یک دکترش درجه یک بهداشت یک و...
فقط میبردمش پیش دکتر جمشیدی برای عمل عقیمی با اینکه جاهای دیگه قیمتای مناسبتر داشتن طلاهامو گرو گذاشتم چون اونموقع پول کافی نداشتم .وقتی وارد دومین ماه از شروع بلوغش شد بردمش پیش دکتر دهقان بعد 3 روز هر 12 ساعت برای آمپول میبردمش کامرانیه اونموقع من گیشا بودم ولی راه دور و هزینه کجا عشق کجا
منو صدا میکرد مم.لیس میزد زل میزد حتی کتک میزد فقط یه بار سرش دادزدم وبس.حتی وقتی چنگم می زد با اینکه خیلی ناراحت می شدم هیچ کاری نمی کردم.موقع عذا قیچیکه باهاش غذاشو خوردمیکردم رو آتیش ضد عفونی می کردم!
اصلا فکرشم نمیکردم.بعد از این اتفاق امتیازات معنوی رو که فکر میکردم بدست آوردم کلا از دست دادم وسقوط کردم اصلا فکرنمی کردم دعاهای من مستجاب نشه.
جسدش گوشه حیاطمون دفن شد براش مزار درست کردم روش گل میذارم عکساش بدیوار اتاق موهاش یکدسته تویکارت پستال و وجودش در قلبمه.ببخشید سر همه رو درد آوردم.داستان آشنایی مونو بزودی میذارم
سلام ببخشید من اصلا قصد مشاوره ندارم ونمیخوام که بگم چیزی حالیمه اما به عنوان یه دوست:مردن دعای شما معنیش این نیست که شما سقوط معنوی پیدا کردی وچون دعاهات مستجاب نشده پس خدا شما رو دوست نداشته وخطایی از شما سر زده
خیلی وقت ها همه چیز اون طوری که ما میخوایم نیست،نگران نباشید شاید خدا خواسته امتحانتون کنه دوسته من
من کیدونم چقدر بهش واسته بودید اما منتظر عکس های گربه ای که میخواید بخرید هستم .منظورمو که میفهمید؟
وایییییی خیلی خیلی متاسفم.
فکر نمی کردم تا این حد وابسته بوده باشین وگرنه اصلا نمی پرسیدم که باعث ناراحتیتون بشم.
شرمنده.معذرت میخوام.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)