هر چند مطلب خيلى قدميه ولى تو پست اول اونى كه تو برفه خيلى قشنگه
هر چند مطلب خيلى قدميه ولى تو پست اول اونى كه تو برفه خيلى قشنگه
ادامه ی عکس ها!
یه وقتایی که کار زشتی میکنه و دعواش میکنم همچین نگاه میکنه که دل سنگ هم اب میشه!
بماند که چقدر زود گریه اش میگیره!
(من اولین باری که واقعا باور کردم سگ گریه میکنه سر همین گریه های dingo بود! من به عنوان شاهد میگم که واقعا راسته!)
از داخل خونش خیلیییی مظلومانه مینگرد تا بلکه راضی بشم!
گردش روزانه
البته قبل از این طرح .....گرفتن سگ ها! (بی زحمت هر کسی با توجه به سلیقه خودش،جای خالی رو پُر کنه!)
به لطف همون طرحه،طفلکی ها حداکثر تفریحشون شده بالاپشت بوم...
(البته اون هم یواشکی! باز خوبه خونه خودشون حیاط دارن!)
وقتی هم که میخوایم ببریمشون جایی،باید تو راه شال پیچ بشن تا از دید دور بمونن!
اون عروسکی که میبینین در بقل جناب dingo یه زمانی مرغ بوده!
(اون مرغه که توی فرار مرغی بود!)
الان دیگه چیزی جز یک تکه پارچه ی بی هویت نیست!
هر چقدر heaven مستقل و خودکفاست ایشون بر خلاف اوشون لوس و نُنُر تشریف دارن!
برده بودمش برف بازی داشت از ترس میمرد!
به افق مینگرند!
مثل جوجه اردک همش دنبال یکی راه میره! به زور یه دقیقه تنها موند تا عکس بگیرم!
هر دفعه این عکسش رو میبینم خندم میگیره!
شبیه خنگا شده قربونش بشم!!! (الان نشسته بود بقلم انقدر چلوندمش و فشارش دادم که پا شد رفت!)
سه تا دکمه سیاه با پس زمینه مو و پشم!
عکس سه رخ!
منو بابت یک سال تاخیر در جواب دادن عفو کنید دوستان!
کاملا با شما موافقم
حتی شخصیت هاشونم همینطوره!
dingo با نمک و بازیگوش و حواس پرت ولی heaven با وقار و عاقل و البته باهوش و اب زیر کاه!!
دقیقا مکمل همدیگه اند!
مرسی که سر زدین
اوه اوه نفیسه منو بگو که تو این همه وقت این پست ها رو ندیده بودم!
مرسی نفیسه جان
متاسفانه به خاطر الرژی مامانم و برادرم نمیتونم نگهدارم،اوایل الرژی نداشتن اما جدیدا پیدا کردن!
خودم هم الرژی دارم اما قطعا اذیت شدنم به لذت سگ داشتن میرزه!
خودمم تازه دیدم!
اره دیگه الان یه وقتایی میان مهمونی پیش من!
مرسی لطف دارین
واقعا رنگش رنگ خاصیه!
به هرکی میخوام بگم چه رنگیه،نمیدونم دقیقا چی بگم!
اخرش هم تا نبیننش متوجه نمیشن چه رنگی منظورم بوده!
ممنون ازتون
اصلا باید فقط یه تاپیک بزنم برای استایل خوابیدن اینا!
مرسی که سر زدین
ممنونم اقا مهرداد
اینجانب،
shadi.a،
به نمایندگی از دختر خاله هایش این وظیفه ی سخت و طاقت فرسا را به گردن میگیرد!
(چقدر هم اذیت میشم مثلا! حالا به روی خودتون نیارین لدفا! مثلا کاره سختیه دیگه!!)
بازم ببخشید که با یک سال تاخیر جواب دادم! اگه این یکی رو هم به روی خودتون نیارین خوشحال تر میشم!!!
شـــــادی همه عکسا رو یهو رو نکن
خیــلی زیباست عکساش واقعا خیلی ناز و دوست داشتنی و مهربونه . دوست دارم برای تک تک عکسایی که گذاشتی یه توضیح کوتاه بدمولی خیلی زیاد میشه
این همه عکسای قشنگ رو نباید باهم میذاشتی
بیشتر از همه اون عکسی رو دوست دارم که عروسک مرغیشو بغل کردهجوجو هم یه عروسک لاک پشت داره ، خیلی دوسش داره ، از اون عروسک هم فقط یه تیکه پارچه مونده
مجبور شدم در اندازه های مختلف براش بگیرم همون عروسک رو
![]()
اخه گفتم الان حالم خوبه و ان زیاده همرو بذارم! (تنبلی چه ها که نمیکنه!!)
مرسی سپیده از نظرت
راستش من اگه بخوام چیزیو که توی دلم در موردشون میگذره بگم،از اونجایی که خیلییییییییی زیاد خواهد شد واقعا نمیدونم کسی حوصله اش میگیره تا اخر بخونه یا نه! اما واقعا حس پیچیده و خاصیه! هر چند که شاید حتی خیلی از کسانی که سگ دارن متوجه نشن!
اصلا به روی خودت نیار که من همرو با هم گذاشتم روزی یکیشو ببین!
اِ سپیده بگو حتما
خیلی دوست دارم نظرات همتون رو در مورد تک تک عکس ها بدونم
خیلی خوشحال میشم اگه بگی
مرغرو که خدا بیامرزش،دیگه الان محاله کسی بفهمه این یه روزی روزگاری مرغ بوده!طفلکی دیگه هویت پارچه اش رو هم داره از دست میده!!
روز به روز تعداد ترمیناتور ها رو به افزایشه!
توپی رو که منگوله(خوکچه هندیم) یه سال باهاش بازی کرده بود،دادم به dingo تا باهاش بازی کنه 5 دقیقه بعد برگشتم با جاروبرقی جمع کردم تیکه هاشو!!!قدرت تخریب در این حد!
اِ پس الان عکس های heaven رو نذارم یعنی؟
خب پس طی این هفته هر زمان که تونستم در اولین فرصت عکس های اون یکی عزیز دلم رو هم خواهم گذاشت!
اینم اخرین عکس به عنوان اختتامیه
همین الان ازش این عکس رو گرفتم!
مثلا داشت تو دوربین نگاه میکرد،انقدر خسته بود که خوابش برد!
(افتتاحیه سری بعدی عکس ها میره سال بعد احتمالا!!)
سلام خانم شادی، من تازه این وروجکا رو دیدم واقعا خوشگل و نازن هردوتاشون خیلی کارخوبی کردین دوباره اومدین با این دوتا عروسک ناز
خوش بحال دخترخالتون
خیییییییییییلی خوشگلن مخصوصا heaven ... خدا واستون هر دو تا رو سالم و سلامت نگه داره
فقط شما رو به خدا بیشتر بیرون از خونه مراقبشون باشین
الهی من قربونشون برم.چقدر نازن!منم تازه این پست رو دیدم !!!
شادی خانم شما هم سگ داشتین ما خبر نداشتیم!
من که سگ نداشتم تا حالا.حتی یک سگ رو از نزدیک ندیدم!(نزدیک منظورم اینه که تو بغلم باشن)
این دو تا که فوق العاده ان!عاشقشونم...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)